واژه واژه سطر سطر ...می نگارمت تورا
صفحه صفحه فصل فصل می سرایمت تورا
رشته رشته ...بند بند می کشانیم مرا
قطره قطره ...شمع شمع می گدازیم مرا
تو را دوست دارم ... به جای او که هیچگاه
ندیدمش...تو را بخاطر دوست داشتن
دوست دارم ...تو را بخاطر تو
دوست دارم ...تورا دوست دارم برای
بودنت ...برای دیدنت بر ای نگاهت
برای آن چشمان فریبایت ... تو را دوست
دارم بخاطر دل مهربانت ...تو را
دوست دارم برای خودم ....برای خودم ... تو
را می جویم نازنینم سالهاست که در
انتظارت چشم بر راه دارم و می خواهمت
با تمامی جان.... تو همان آفتاب یقینی ...بر
من بتاب تا سرمای این
دل فسرده ام را با گرمای وجودت حیاتی دوباره بخشی